« به نظر من، پژوهش در دانشگاه ها غریب و مظلوم است. باید شما کاری کنید که در زمینه پژوهش، کاری معادل آموزش صورت گیرد، یا همتی معادل آموزش به خرج داده شود. حقیقتا باید این کار انجام گیرد و این همت به وجود آید. مقوله ای هم که نشاط علمی در دانشجو به وجود می آورد، پژوهش است؛ چون درس و تعلیم و تعلم بر خلاف پژوهش، برای محصل و متعلم -غالبا برای متعلم ساعی و علاقمند- خالی از کسالت نیست. پژوهش، کاری است که خودِ دانشجو در آن فعال است و اقدام می کند و قطعا نشاط علمی را در دانشگاه ها مضاعف خواهد کرد»
ای کاش مسئولین کشوری و دانشگاهی جملات فوق را جدی می گرفتند و برای به نتیجه رسیدن آن سیاستگذاری لازم را انجام می دادند.
بیایید با همدیگر نگاهی به شرایط پژوهشی در دانشگاه های علوم پزشکی داشته باشیم:
اولا: امروز اکثر قریب به اتفاق اساتید دانشگاه اعتقاد قلبی به پژوهش دانشجویی ندارند و آن را جایی برای در رفتن دانشجویان از زیر مسئولیت های دانشجویی می دانند و اگر گاها به دانشجویی اعتماد می کنند متاسفانه هدفی آموزشی ندارند و مع الاسف گاها به فکر استفاده از دانشجو جهت نیل به ارتقا خود هستند.
ثانیا: در سطح بالاتر دانشگاه ها هم حمایت لازم و کافی را برای پشتیبانی از پژوهش دانشجویی فراهم نمی کنند و نگاهشان به تحقیقات دانشجویی صرفا ابزاری، امتیازی و آماری است.
ثالثا: در سطحی بالاتر، وزارت بهداشت نیز پوشش های لازم و اختصاص بودجه کافی به تحقیقات دانشجویی را پشتیبانی نمی کند و از طرف دیگر نیز مشوق های جدی را برای ایجاد انگیزه در دانشجویان برای حرکت به سمت پژوهش فراهم نمی کنند. برای مثال در نظر بگیرید، اگر دانشجویی صرفا بر مسائل آموزشی تمرکز کند مشوق های متعددی برای ادامه تحصیل، استخدام و غیره فراهم شده. اگر فردی در قسمت های فرهنگی نیز فعالیت کند می تواند از موقعیت های پیش رو بیشترین استفاده را ببرد. حتی به سادگی تمام اگر فردی در دوران دانشجویی ازدواج کند طیف متنوعی از مشوق ها پیش روی وی می باشد. اما پژوهش را در نظر بگیرید، همه مشوق ها به صورت بسیار سختگیرانه ای وضع شده اند و عملا شاید کمتر از 5 درصد واجدین شرایط موفق به استفاده از آنها باشند و نکته جالب تر اینجاست که مشوق های پژوهشی همگی به فاکتورهای آموزشی و فرهنگی و غیره ضمیمه شده اند و برای استفاده از این مشوق ها باید در این امور نیز سرآمد بود.
رابعا: در سطح راهبردی نیز سیستم آموزشی حاکم کاملا حافظه محور و آموزشی محور می باشد و کمترین توجهی به پرورش مهارت های پژوهشی نشده است. تفکر خلاق در نظام آموزشی به کلی از بین رفته و هر کسی بهتر حفظ کند موفق تر است. متاسفانه تعقل، بالاترین فرآیند حاکم در وجود انسان مورد بی مهری قرار گرفته و افراد دارای توانایی تحلیل و تفهیم در نظام آموزشی ما از بین می روند. از طرف دیگر در اسناد بالادستی مثل نقشه جامع علمی کشور نامی از پژوهش دانشجویی برده نشده و وظیفه سازماندهی آن به دانشگاه ها واگذار شده که تکلیف آنها هم مشخص است.
از دولت آینده انتظار داریم:
به توانمندی پژوهشی دانشجویان و تربیت پژوهشی آنها در قالب پشتیبانی مالی و بودجه ای و الزام دانشگاه ها در حمایت از این بخش در قالب بخشنامه ها در فرآیند برنامه کوتاه مدت، تدوین و اصلاح آیین نامه های تشویقی در فرآیند میان مدت و اصلاح نظام آموزشی و حرکت به سمت آموزش-پژوهش محوری، ایجاد فرهنگ پژوهش و ارتقای روحیه علمی در فرآیند بلند مدت اقدام نماید.
ادامه دارد...