پول، علم و پژوهش
مسئله ای که مدت هاست ذهنم رو مشغول کرده اینه که ما ایرانی ها در زمان معاصر فعلی که این همه بر علم و علم آموزی تاکید داریم، چرا همواره به نتیجه علم که بالتبع « پول و عایدات مادی » هست فکر می کنیم؟! و مهمتر از اون چرا فرهنگ علم آموزی در ما ریشه نداره؟
به نظرم کم کم ایرانیان با تعمق در این سئوال "که علم بهتر است یا ثروت؟" به این نتیجه رسیده اند که علمی بهتر است، که به ثروت شخصی منجر شود وگرنه ارزشی ندارد!!! و این به نظرم زنگ هشدار بسیار جدی است که مدت هاست شروع به نواخته شدن کرده اما انگار کسی به فکر شنیدن آن نیست.
واضحتر و ملموس تر بگویم، چند مدت پیش در یکی از شبکه های اجتماعی، پروفایل دانشجویان پزشکی محقق کشورهای توسعه یافته با تاکید بر ایالان متحده و انگلستان را مطالعه می کردم، بسیار جالب بود که این دانشجویان تکلیفشان با خودشان مشخص بود، برای مثال در صحبتی که با آنهاداشتم همه اشان (دقت کنید که همه آنها) آینده خود را در پژوهش، تحقیقات، آزمایشگاه، مسائل مدیریتی پژوهشی، استادی دانشگاه، سردبیری مجله، شرکت های دارویی، ادارات تحقیقات پزشکی و دارویی نظامی، سازمان های بهداشتی، وزارت بهداشت، سیاستگزاری های کلان، مجالس شورای ملی، اندیشکده های فکری و سیاستگزاری، تجارت، شرکت های خصوصی و چند مورد دیگر (که الان در خاطرم نیست) متصور بودند و برای رسیدن به آن برنامه ریزی و تلاش می کردند. و نکنه جالبتر اینجا بود که دانشجویان پزشکی علت علاقمندی به ادامه تحصیل در مقطع تخصصی و فوق تخصصی را انجام کارهای تحقیقاتی در یک فیلد مشخص مورد علاقه اشان عنوان می کردند تا مسائل دیگر. وقتی از آنها پرسیدم که خب حتما این زمینه ها درآمد بالاتری دارد گفتند، که اتفاقا فعالیت در بالین و بیمارستان و سیستم بهداشتی به مراتب درآمد بالاتری دارد(مثلا در ایالت نیویورک حدود 20 برابر یک فوق تخصص رشته های داخلی، که در بالین فعالیت می نماید نسبت به فوق تخصص همان رشته که در فیلد تحقیقاتی فعالیت داره، درآمد سالانه دارد.) و تنها تفاوت اینجاست که فرد محقق در جامعه شان اجتماعی بسیار بالایی دارد.
خوب برگردیم به کشور خودمان، متاسفانه به دلایل مختلفی زمینه فعالیت در شاخه های ذکر شده پیش از این چندان فراهم نبوده است ولی انصافا امروزه اگر کسی علاقمند به فعالیت در حیطه های پژوهشی داشته باشد فرصت های بسیار خوبی وجود دارد و آینده مناسب و درخور شانی را می تواند در قسمت های مختلف به دست آورد، اما نکته دردآور اینجاست که اکثریت دانشجویان پزشکی فعال تحقیقاتی که بنده با آنها ارتباط داشته ام، فعالیتهای تحقیقاتی را فقط به یکی از سه دلیل ذیل انجام می دهند:
1) جمع آوری امتیازات لازم و شرکت و قبولی در آزمون دستیاری برای متخصص شدن
2) جمع کردن رزومه و اعزام به خارج از کشور برای ادامه تحصیل و متخصص شدن
3) گذراندن زندگی، تفریح و فراهم نمودن فضایی برای مشغول بودن در دوران 8 ساله تحصیل پزشکی
و با قاطعیت می گویم که سه گروه از افراد فوق، حتی اگر به تحقیقات هم علاقمند باشند، حاضر نیستند آینده خود را در مناسب تحقیقاتی تعریف کنند و امروز مایه رنجش هست که ما برای علاقمند نمودن دانشجویان به تحقیقات و ترغیب آنها به فعالیت های پژوهشی از امتیازات تعلق گیرنده و عایدات مادی صحبت کنیم. البته بنده همه مشکلات موجود را درک می کنم که با متخصص شدن دیگر نیازی به تحمل این مشکلات نیست اما علاقه به "ذات علم" چه می شود؟ علمی که در احادیث ما از آن یاد می شود همین علم هست، علمی که در خدمت خدا در وهله اول و انسان در وهله دوم باشد، و مهمتر از آن روحیه علم دوستی کجاست؟
این نوع نگاه به علم که متاسفانه کم و بیش در همه شاخه ها دیده می شود، آیا منجر به سرآمدی علمی ایران اسلامی و عزیز خواهد شد؟ مگر نخوانده ایم اکثریت نوابغ و نوادر علمی تاریخ افراد فقیر و بی پولی بوده اند؟
از زمانی به عنوان دبیر کمیته تحقیقات منصوب شدم، همواره دوست داشتم افرادی را ببینم که علم دوست باشند و روحیه علمی داشته باشند و آینده علمی خودشان را در تحقیقات علمی تعریف کنند، حتی برنامه ریزی هایی هم در این زمینه شده بود، مثل برگزاری دوره های فشرده آینده پژوهشی، نیازسنجی پژوهشی، مدیریت پژوهشی، اقتصاد پژوهش، مدیریت علم، انتقال دانش و غیره برای تربیت علمی این افراد برای نیل به این مقاصد ولی افسوس که تا امروز، کسی را ندیده ام.....
گل گفتی کریم جان ما هم چنین افرادی رو داریم تو جامعمون مث همون پیش فرض ذهنیم کی میگی! البته کمند ینی کم هستند نه اون کمند!!!
اما این یکم برمیگرده به همونی که خودت گفتی ینی احترام به محقق در جامعه و شخصیت محقق در بین مردم که باید برای این تو جامعه فرهنگ سازی بشه
اصلا نمی دونم چرا هر کاری می خواد اینجا انجام بشه باید فرهنگ سازی بشه آخه فرهنگ سازی مقدمه ی کاره واین نشون میده ما تو مقدمه ی کارم نیستیم یا شایدم کارو بدون مقدمه آغاز کریدم که اینجوری بی پایه شده و باید برگردیم و براش پایه سازی کنیم ینی کارمون همین جوری رو هواست!