یک حکایت جالب!
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۵۸ ب.ظ
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان شناس پرسیده شد، شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ تر است.
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟
نتیجه گیری :
راه حل همیشه در گزینه
های پیشنهادی نیست.
در حل مشکل و در هنگام
تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه
استفاده از ابزار پیشنهادی.
همه راه حل ها همیشه در
تیر رس نگاه نیست.
۹۲/۰۲/۱۴