هفته پژوهش (3): مدیریت پژوهش، از بی برنامگی تا دست اندازهای مالی
در این میان سئوال دیگری ممکن است مطرح شود که مدیریت «هنر» هست یا «دانش»؟ پاسخ عاقلانه به این سئوال را نیز اینگونه می توان مطرح نمود که مدیریت همانند هر موضوع و کار دیگری از مجموعه ای از اصول و قوانین تبعیت می کند پس در نتیجه جهت اطلاع از کارکردهای این اصول و قوانین باید به دانش این موضوع مسلط بود. از طرف دیگر عمل مدیریتی یک «هنر» هست، چرا که استفاده از دانسته ها و بایسته ها به طور عملی ظرافت، دقت و انعطاف خاصی می طلبد که جز هنر نام دیگری بر آن نمی توان اتلاق کرد. پس به صورت خلاصه می توان گفت که مدیریت کارآمد هنری است که از یک دانش زیرساختی مدیریتی پدید می آید و در این میان مسئله ای به نام «تجربه» آن را به زیباترین شکل های ممکن می آراید. پس مدیریت، نه دانش صرف، نه هنر صرف و نه تجربه صرف هست بلکه تلفیقی متناسب از این سه موضوع است.
پس از این مقدمه تقریبا طولانی می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا مدیریت پژوهش در کشور ما (با تاکید بیشتر در حوزه های علوم پزشکی) به شکلی اثربخش است؟ آیا از استانداردها و اصول مشخصی تبعیت می کند یا نه؟
پیشرفت علمی کشور در سال های اخیر (به ویزه 15 سال اخیر) موضوعی بدیهی و استثنایی است، که قسمت وسیعی از این پیشرفت مرهون اهتمام رهبر انقلاب به مسئله نهضت علمی در سطح کشور هست. اما این پیشرفت نباید مانع بررسی های دقیق و حتی سخت گیرانه از حوزه های پژوهشی به ویژه حوزه مدیریت پژوهشی گردد. اگر بخواهیم رو راست باشیم، پژوهش امروز کشور از نوعی بی برنامگی مزمن، سردرگمی سیستماتیک و بی خاصیتی نهایی (با احترم به همه پژوهشگران) رنج می برد و قسمت مهمی از این آسیب ها نتیجه ضعف مدیریت پژوهشی است.
متاسفانه الگوی پژوهشی کشور به قدری نامنظم هست که عملا نمی توان آن را در زمان ها و مقاطع مختلف پیش بینی کرد، امروزه نقشه های مفهومی حوزه ها و پیشرفت های کشورهای توسعه یافته در حیطه های مختلف تهیه می شود و به کمک این نقشه ها به راحتی امکان بررسی وضعیت چند سال گذشته و پیش بینی وضعیت چند سال آینده و برنامه ریزی های کلان را فراهم می کند.
از طرف دیگر رویکردهای پژوهشی حاکم بر نهادهای مدیریت تحقیقات، متاسفانه کمی محور و گزارش محور هست به این معنا که ارائه افزایش کمی آمار جایگاه خود را به برنامه های طولانی مدت و کیفی محور داده است. البته این مشکل احتمالا به دلیل عدم ثبات در تامین بودجه های کشوری تحقیقات باشد اما در هر صورت افزایش کمی هیچگاه نخواهد توانست جایگاه افزایش کیفی را پر کند.
در کنار موارد ذکر شده باید رویکرد معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت را هم مورد بررسی قرار داد. این نهاد به عنوان نهادی کلان که وظیفه هدایت و مدیریت حرکت تحقیقاتی کشور را (در حوزه علوم پزشکی) بر عهده دارد خود دچار سردرگمی است، این سردرگمی را می توان را سیاستگذاری های این نهاد مشاهده کرد، زمانی که یک سند جامعی موجود نباشد و حتی سندهای موجود هم به حدی کلی نگارش شده باشد که عملا امکان تفسیرهای متعدد از آن فراهم شود وضعیت موجود پدید می آید.
به نظر حقیر اگر عدم تغییر برنامه ریزی های کلان در سایر حوزه های کشور با تغییر سیاستگذرارن و مسئولین امری ضروری و مهم باشد این مسئله در حوزه های تحقیقاتی به مراتب اهمیت بالایی دارد. متاسفانه امروز شاهدیم با تغییر مسئولین کلیه سیاست های تحقیقاتی دستخوش تغییر می شود و در این میان محققین و دانشگاه ها سردرگم از وضعیت رخ داده تا به وضع موجود عادت کنند دچار شوک های سیاستی دیگری می شود.
البته صحبت در این حوزه بسیار هست و به دلایل مختلف ذکر آنها می گذریم اما در انتها نظر مسئولین را به این نکته جلب می کنیم که یکی از دغدغه های رهبر انقلاب از بیان مسئله نقشه جامع علمی کشور، یکپارچه و منظم نمودن فضای تحقیقاتی در کل کشور بود که با تغییر افراد روند پیشرفت علمی کشور دچار رکود و تغییر ناگهانی نگردد.